English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4464 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grounded U توپ به زمین خورده
not up U توپ دوبار به زمین خورده دبل
choppers U توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
chopper U توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
down U توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
pierrots U دلقک صامت ایتالیایی دلقک
pierrot U دلقک صامت ایتالیایی دلقک
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth U زمین
ground surface U کف زمین
acre U زمین
ground line U خط زمین
this earthly round U زمین
soiling U زمین
tellus U زمین
soils U زمین
soil U زمین
aerospace U جو زمین
land n U زمین
real estate U زمین
land U زمین
earths U زمین
lackland U بی زمین
cinder tracks U زمین دو
cinder track U زمین دو
terrain U زمین
grazes U زمین
graze U زمین
grass roots U کف زمین
rooter U زمین کن
grazed U زمین
acres U زمین
floors U کف زمین
floored U کف زمین
floor U کف زمین
norland U زمین
ground U کف زمین
domain U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
domains U زمین
fielded U زمین
fields U زمین
field U زمین
ground U : زمین
globe U زمین
globes U زمین
geodetically U زمین
extra terrestrial U زمین
ground U زمین
floor U کف زمین
earthing U زمین
original ground U زمین بکر
paralytic disability U زمین گیری
center stripe U خط میانی زمین
panhandled U زمین باریکه
panhandle U زمین باریکه
oblique compartment U زمین مورب
occident U مغرب زمین
center line U خط میانی زمین
center line U خط وسط زمین
open country U زمین باز
orbit of the earth U مدار زمین
midfield line U خط میانی زمین
parcelling U تفکیک زمین
permeable ground U تراوا زمین
planned chart U کروکی زمین
physical characteristics U خصوصیات زمین
circumnavigate U زمین رادورزدن
pervious ground U تراوا زمین
gore U زمین سه گوش
gored U زمین سه گوش
gores U زمین سه گوش
goring U زمین سه گوش
plant U در زمین قراردادن
plants U در زمین قراردادن
permeable ground U زمین تراوا
earth excavating U حفاری زمین
earth science U زمین شناسی
change court U تعویض زمین
champaign U زمین مرتفع
earth socket پریز زمین
parterre U در طول زمین
certificate of land U قباله زمین
panhandles U زمین باریکه
panhandling U زمین باریکه
marchland U زمین مرزی
mallet field U زمین چوگان
lowland U زمین پست
shell U قشر زمین
shelling U قشر زمین
shells U قشر زمین
low land U پستی زمین
low land U زمین پست
earthing strap U تسمه زمین
losse earth U زمین خوره
earthling U اهل زمین
quick ground U زمین سست
broken ground U زمین ناهموار
loose ground U زمین سست
broken country U زمین دوعارضه
west U مغرب زمین
routes U به زمین نشاندن
route U به زمین نشاندن
nutation U اهتزاز زمین
earth terminal U ترمینال زمین
earth's attraction U ربایش زمین
earth's axis U محور زمین
neutral earth U زمین خنثی
natural ground U زمین طبیعی
earth's crust U پوسته زمین
mool U زمین خشک
mixed graze U توام زمین
mid court U وسط زمین
measuring rod U گز زمین پیمایی
measurement ofland U زمین پیمایی
marsh land U زمین ماندابی
cadastral survey U ممیزی زمین
earthing U اتصال زمین
territories U زمین ملک
territory U زمین ملک
levelling rod U زمین پیمایی
plat U تکه زمین
original ground U زمین طبیعی
courtside U کنارههای زمین
playing field U زمین بازی
playing field U زمین فوتبال
playing fields U زمین بازی
playing fields U زمین فوتبال
baseline U خط انتهای زمین
baselines U خط انتهای زمین
difficult terrain U زمین دو عارضه
subgrade U زمین پی راه
aloft U در بالای زمین
subbasement U زیر زمین
strake U باریکه زمین
stamp one's foot U پا به زمین زدن
soil strain U فشار زمین
core of the earth U هسته زمین
contour line U خط برجستگی زمین
soil species U نوع زمین
cricket field U زمین کریکت
wastelands U زمین بایر
dead group U زمین بیروح
dead earth U اتصال زمین
terrene U زمین سرزمین
terrain features U عوارض زمین
tenementary land U زمین اجاری
tennis court U زمین تنیس
ground connection U اتصال زمین
tectonics U زمین ساخت
tectonic U زمین ساختی
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com